به گزارش تجارت، معدن و فولاد: بردیا امیر تیموری / روزنامه نگار
لیانا دقیقاً همینجا نقطهی امیدبخش ماجراست. او مسیر پدر را «تکرار» نمیکند؛ آن را ادامه میدهد—و ادامه دادن یعنی افزودنِ چیزی از جنسِ امروز، بدون زخمیکردنِ اصالت. در اجراها، حضورش یک انرژی تازه است که بهجای تزئینِ صحنه، به ساختنِ کلیتِ اجرا کمک میکند؛ همان همنفسشدن نسلها که به لیان عمق میدهد و آیندهاش را روشنتر نشان میدهد. این بلوغ، از جنسِ تمرینِ صرف نیست؛ از جنسِ فهمِ صحنه و فهمِ ریشه است.
اما نقطهای که من را واقعاً متوقف کرد، آنونسِ موسیقی جدید لیانا شریفیان با نام «زهر» بود. همان چند لحظه کافی بود تا بفهمم او دارد به یک تلفیق سطحی فکر نمیکند؛ به یک زبان تازه فکر میکند. «زهر» برای من نشانهی این است که چطور میشود موسیقی سنتی و نواحی را با رویکردی پستمدرن و حتی آوانگارد درآمیخت؛ نه با شعار، نه با وصلهپینه، بلکه با یک طراحی آگاهانه که هم ریشه را حفظ میکند و هم فرم را به چالش میکشد. اینجاست که اثر میتواند «حرف» داشته باشد؛ حرفی درباره زمانه، درباره هویت، و درباره امکانهای جدیدِ شنیدن.
لیانا این شانس را دارد—و به نظرم توانش را هم—که با چنین آثاری نگاه مخاطبان را به نوع تازهای از موسیقی سنتیِ تلفیقی جلب کند؛ موسیقیای که هم به گذشته احترام میگذارد و هم جرأتِ آینده را دارد. «زهر» اگر درست و با همان جسارتِ هوشمندانه ادامه پیدا کند، میتواند نه فقط یک قطعه، که یک مسیر باشد: مسیری که لیانا را از «استعداد جوان کنار پدر» به «صدای مستقل یک نسل» تبدیل میکند