به گزارش تجارت، معدن و فولاد: بازار جهانی مس در ماههای اخیر شاهد یکی از بیسابقهترین تحولات تاریخ خود بوده است؛ تحولاتی که با مذاکرات میان ذوبکنندگان چینی مس و شرکت معدنی آنتوفاگاستا به ثبت صفر شدن کامل هزینههای تیمار و پالایش (TC/RC) برای سال ۲۰۲۶ انجامیده است. این توافق تاریخی، نشانهای روشن از تغییرات بنیادین در موازنه عرضه و تقاضا بوده و مدلهای سنتی کسبوکار در صنعت فرآوری مس را در سطح جهانی با چالش جدی مواجه کرده است.
هزینههای تیمار و پالایش، بهعنوان مکانیزمی کاهنده از قیمت مس در بورس فلزات لندن (LME) عمل میکنند و در عمل، جبرانکننده هزینه ذوبکنندگان برای تبدیل کنسانتره مس به فلز تصفیهشده هستند. این ساختار قیمتی طی سالها توازن اقتصادی میان شرکتهای معدنی و واحدهای ذوب را حفظ کرده است.
بهطور سنتی، این هزینهها از طریق مذاکرات بنچمارک سالانه میان شرکتهای معدنی بزرگ و ذوبکنندگان شاخص تعیین میشود و عواملی نظیر کیفیت کنسانتره، پیچیدگی فرآوری و شرایط کلی بازار در آن لحاظ میشود. ساختار TC/RC شامل هزینه تیمار بر حسب دلار بهازای هر تن کنسانتره، هزینه پالایش بر حسب سنت بهازای هر پوند مس تصفیهشده، تعدیلات کیفی شامل پاداش یا جریمه متناسب با عیار و ناخالصی، و همچنین کارمزدهای مرتبط با نوسانات قیمت فلز است.
روند نزولی هزینههای فرآوری طی سه سال اخیر، عمق این تحول را بهخوبی نشان میدهد؛ بهطوریکه این هزینهها از ۸۵ دلار بهازای هر تن و ۸.۵ سنت بهازای هر پوند در سال ۲۰۲۴، به ۲۱.۲۵ دلار و ۲.۱۲۵ سنت در سال ۲۰۲۵ و در نهایت به صفر دلار و صفر سنت در سال ۲۰۲۶ رسیده است.
طبق تحلیل Wood Mackenzie، هزینههای TC/RC بهطور معمول حدود ۳۳ درصد درآمد ذوبکنندگان را تشکیل میدهد و حذف کامل آن، ضربهای اساسی به ساختار اقتصادی این صنعت محسوب میشود. این روند نشان میدهد که کمبود کنسانتره مس به سطحی بحرانی رسیده و قدرت چانهزنی بهطور کامل به سمت شرکتهای معدنی منتقل شده است.
بحران کنونی ریشه در کمبود جهانی کنسانتره مس دارد. در اندونزی، مشکلات عملیاتی و مقرراتی باعث کاهش تولید شده و برآوردها از افت ۸ تا ۱۲ درصدی حکایت دارد. در شیلی نیز اعتصابات کارگری، نقص تجهیزات و الزامات زیستمحیطی، تحویل کنسانتره را ۶ تا ۱۰ درصد کاهش داده است. این در حالی است که در پرو تأخیرهای اجتماعی و زیستمحیطی پروژههای توسعهای ادامه دارد و در جمهوری دموکراتیک کنگو نیز محدودیتهای زیرساختی مانع رشد تولید شده است.
از سوی دیگر، چین طی سالهای گذشته سرمایهگذاری گستردهای در ظرفیت ذوب مس انجام داده، بدون آنکه رشد تولید معادن همپای آن پیش رود. در نتیجه، در سال ۲۰۲۵ نرخ بهرهبرداری از ظرفیت ذوب این کشور به ۷۵ تا ۸۰ درصد کاهش یافت، در حالی که نقطه اقتصادی بهینه ۹۰ تا ۹۵ درصد برآورد میشود. این عدم توازن، جایگاه تشکل China Smelters Purchase Team (CSPT) را در مذاکرات جهانی بهشدت تضعیف کرده است.
صفر شدن TC/RC برای ذوبکنندگان به معنای فشار مستقیم بر حاشیه سود است؛ بهگونهای که CSPT اعلام کرده برخی واحدها برای سال ۲۰۲۶ بهدنبال کاهش حداقل ۱۰ درصدی تولید هستند. در مقابل، شرکتهای معدنی با حذف این هزینهها به بهبود قابلتوجه جریان نقدی دست مییابند و برای تولیدکنندگان بزرگ، این شرایط به معنای دستیابی به میلیونها دلار درآمد اضافی خواهد بود.
در این میان، نگرانی از اعمال محدودیتهای وارداتی در آمریکا موجب انباشت مس تصفیهشده در انبارهای این کشور شده و کاهش موجودی انبارهای LME را به دنبال داشته است؛ موضوعی که کمبود عرضه در آسیا و اروپا را تشدید کرده است.
همزمان، رشد زیرساختهای هوش مصنوعی، الگوی تقاضای مس را دگرگون کرده است؛ بهطوریکه دیتاسنترها ۳ تا ۵ برابر ساختمانهای معمولی و خودروهای برقی ۴ تا ۵ برابر خودروهای بنزینی مس مصرف میکنند. توسعه شبکههای برق، انرژیهای تجدیدپذیر و سامانههای ذخیره انرژی نیز این فشار تقاضا را افزایش داده است.
در چنین شرایطی، بسیاری از ذوبکنندگان از قراردادهای بلندمدت خارج شده و به معاملات لحظهای روی آوردهاند و برخی معادن نیز فروش مستقیم به مصرفکننده نهایی را ترجیح دادهاند. این روند، نظام بنچمارک سنتی بازار مس را که دههها ثبات ایجاد کرده بود، با تضعیف جدی مواجه ساخته است.
در مجموع، صفر شدن هزینههای فرآوری مس در سال ۲۰۲۶ نه یک اتفاق مقطعی، بلکه نشانه ورود بازار مس به دورهای از کمبود ساختاری است؛ دورهای که در آن ارزش از بخش ذوب به بخش معدن منتقل شده، نوسانات قیمتی تشدید میشود و آرایش قدرت در زنجیره جهانی مس دستخوش تغییرات اساسی خواهد شد.