به گزارش تجارت، معدن و فولاد: بررسی وضعیت هوشمندسازی معادن در کشور، گویای آن است که هوشمندسازی به آن شکل و معنایی که در دنیا مطرح است در ایران شکل نگرفته است. با عنایت به آنکه چالشهاي متعددي در مسير هوشمندسازی معادن در کشور وجود دارد، از اینرو ضروری است در سالهای برنامه هفتم توسعه، گامهای استواری در راستای دیجیتالسازی و هوشمندسازی فرآیندهای معدنکاری برداشته شود.
هوشمندسازی و تحول دیجیتال در بخش معدن و صنایع معدنی پنجره فرصت ارزشمندی برای ادامه حضور پویا و مقتدرانه شرکتهای معدنی در بازار داخل و خارج محسوب میشود. تحول دیجیتال این پتانسیل را دارد که به شرکتهای معدنی کمک کند تا هزینههای خود را کاهش دهند و سود شرکت را با سادهسازی فرآیندهای کاری خود و ارائه بینش روشنتر حاصل از دادههای بیشتر برای هدایت تصمیمهای استراتژیک، بهبود بخشند. براساس شاخص شتاب دیجیتال، صنعت معدنکاری به میزان ۳۰ تا ۴۰درصد نسبت به سایر صنایع از نظر بلوغ تحول دیجیتال عقبتر است، لذا بهرهگیری از روشهای هوشمند و دیجیتال در معدنکاری فرصتی خواهد بود برای شرکتهای معدنی پیشرو که بتوانند از سایر شرکتهای بزرگ پیشی بگیرند. اهمیت توجه به مقوله هوشمندسازی در معادن کشور از آنجا دوچندان میشود که بدانیم، در برنامه هفتم توسعه پیشبینی شده است که به منظور تحقق رشد ۸درصدی در سالهای برنامه، بخش معدن باید سالانه ۱۳ درصد رشد کند و تحقق بخشی به این مهم نیز جز با بهرهگیری از نوآوریها و فناوریها و گام نهادن در مسیر هوشمندسازی میسر نیست. چراکه هوشمندسازی سیستم تجهیزات معدنی و مانیتورینگ تجهیزات، علاوه بر آنکه محرک افزایش بهرهوری است، نقش قابل توجهی در افزایش کیفیت و میزان تولید محصول، افزایش ایمنی، کاهش ریسک، افزایش سرعت عملیات، صرفهجویی در مصرف انرژی و کاهش و حذف کربن ایفا میکند.
بر اساس برآوردهای موسسه بینالمللی مشاوره BCG، شرکتهایی که از روشهای نوآورانه برای عبور از موانع و حرکت به سمت یک سازمان دیجیتال استفاده کردهاند، توان عملیاتی خود را 10 تا 20 درصد با کمک فناوریهای دیجیتال ارتقا بخشیدهاند، بهرهوری فرآیندهای شرکت را تا 50درصد بهبود دادهاند و درنهایت، انتشار گازهای گلخانهای را 15 تا 30 درصد کاهش دادهاند. از زاویهای دیگر، براساس برآوردهای انجام گرفته توسط مجمع جهانی اقتصاد، دیجیتالی شدن معدن و فلزات میتواند بیش از 400 میلیارد دلار ارزش برای صنعت و جامعه طی یک دهه آینده ایجاد کند.
این درحالی است که بررسی وضعیت هوشمندسازی معادن در کشور، گویای آن است که هوشمندسازی به آن شکل و معنایی که در دنیا مطرح است در ایران شکل نگرفته است. برخی فناوریهای جدید در حوزه معدن ورود پیدا کردهاند و مورد استفاده قرار میگیرند اما هوشمندسازی و معدنکاری مدرنی که در دنیا در حال انجام است همچنان در ایران ظهور نکرده است. در واقع به دلیل نگاه سنتی به معدنکاری و عدم استفاده از فنآوریهای نوین، بخش معدن کشور به لحاظ تکنولوژیکی عقبتر از حوزههای دیگر حرکت کرده است، به طوری که جز در موارد معدودی در چند مجموعه بزرگ، هوشمندسازی فراگیری چندانی ندارد و فقط برخی شرکتهای معدنی گامهایی در راستای هوشمندسازی برخی فعالیتهای معدنکاری برداشتهاند.
از جمله شرکتهای معدنی که پروژه هوشمندسازی را اجرا کردهاند، میتوان به شرکت معدنی مس سرچشمه اشاره کرد که در سال 1398، با راهاندازی سامانه هوشمند پایش بهرهوری ناوگان شاول آغاز شد و تاکنون تلاش برای راهاندازی اولیه سامانه دیسپاچینگ، شاولهای برقی، دامپتراکهای خودران و جایگزینی سیستم محرکه دیزلی با سیستم تمام الکتریکی در دامپتراکها همچنان ادامه دارد. همچنین، تجربه دیگر هوشمندسازی معادن در کشور مربوط به شرکت سنگآهن مرکزی ایران است که این شرکت جهت ورود به برنامه تحول دیجیتال نقشه راه تحول دیجیتال را تدوین کرد و بر اساس این نقشه راه پروژههایی نظیر مدیریت ناوگان سبک و سنگین، ردیابی و مکانیابی و توزین بار(محصولات و مواد اولیه)، سامانه مدیریت دانش KM، پلتفرم BI، ارزیابی امنیتی سامانه های IT/OT ، سامانه نظارت تصویری هوشمند، زیرساخت یکپارچه شبکه و ارتباطات کارخانه گندلهسازی و فیبرنوری معدن سه چاهون، پلتفرم IOT تدوین و اجرایی کرده است.
باید در نظر داشت در صورتی که هوشمندسازی در معادن عملیاتی نشود، مزیت رقابتی کشور برای ارائه محصول در بازار جهانی از بین خواهد رفت و از ورود محصولات ایران به دلیل عدم تولید محصول سبز و استفاده از سوخت فسیلی جلوگیری خواهد شد. بنابراین هوشمندسازی معادن یک انتخاب نیست بلکه ضرورت است. از جمله مهمترین موانع فراروی هوشمندسازی معادن میتوان به فقدان نقشه راه هوشمندسازی معادن، ضعف دسترسی به تجهیزات هوشمندسازی در نتیجه تحریمها، دشواری تامین مالی طرحهای هوشمندسازی، بالا بودن ریسک اجرای طرحها هوشمندسازی معادن، ضعف زیرساختهاي اطلاعاتی و ارتباطی، تسلط نگاه سنتی بر فعالیتهای بخش معدنی، مقاومت فرهنگی در برابر تغییرات هوشمندسازی، ضعف دولت در توليد و انتشار اطلاعات اكتشافی، عدم مدیریت یكپارچه مجوزها و مشكلات فرآیند ثبت محدودههای معدنی اشاره کرد.
با عنایت به آنکه چالشهاي متعددي در مسير هوشمندسازی معادن در کشور وجود دارد، از اینرو ضروری است در سالهای برنامه هفتم توسعه، گامهای استواری در راستای دیجیتالسازی و هوشمندسازی فرآیندهای معدنکاری برداشته شود. در این راستا ضروری است، طی سالهای برنامه هفتم توسعه اقداماتی نظیر « تدوین بسته سیاستی حمایتی در مورد هوشمندسازی معادن و شکلگیری کنسرسیوم شرکتهای دانشبنیان معدنی»، «ارائه تسهیلات با نرخ ترجیحی و حمایتی به بنگاههای معدنی فناور فعال در حوزه هوشمندسازی»، «استفاده از ظرفیت پلتفرم(سکو)های تامین مالی جمعی استارت آپهای حوزه معدن و صنایع معدنی» و «در نظر گرفتن اعتبار مالیاتی (Tax Credit) و معافیت حقوق دولتی برای شرکتهای معدنی به اندازه 50درصد از هزینههای هوشمندسازی و سرمایهگذاری در فناوریهای جدید برای بنگاههای معدنی فناور فعال در حوزه هوشمندسازی» برای ارتقای معدنکاری هوشمند اجرایی شود.
منبع: روابط عمومی شرکت فولاد مبارکه اصفهان